آنکه بعض مویهای سیاه و بعض آن سپید دارد، و آن پس از جوانی باشد. دومو. دومویه. اشمط. شمطاء. با موی جوگندمی: اگر شاه هر هفت کشور بود چو آمیزه مو شد مکدر بود. دقیقی. کمیژه موی. (تاج المصادر بیهقی). - آمیزه موی شدن، کمیژه موی شدن. اخلاس. (تاج المصادر بیهقی)
آنکه بعض مویهای سیاه و بعض آن سپید دارد، و آن پس از جوانی باشد. دومو. دومویه. اشمط. شمطاء. با موی جوگندمی: اگر شاه هر هفت کشور بود چو آمیزه مو شد مکدر بود. دقیقی. کمیژه موی. (تاج المصادر بیهقی). - آمیزه موی شدن، کمیژه موی شدن. اخلاس. (تاج المصادر بیهقی)